حرف های پنهان

حرفای پنهان و...

حرف های پنهان

حرفای پنهان و...

خوشبختی

دوشنبه, ۳۰ ارديبهشت ۱۳۹۸، ۰۸:۲۸ ب.ظ | Zizi Gooloo | ۰ نظر

امروز نرفتم بیرون اصلا.مثل جنازع افتاده بودم ولی خب بنظرم باید کتار بیام باهمه چی.یکم حالم بهتر شه میرم همدان.من خواستم ک جدا شیم میدونم.همش بخاطر شک های ت بود حقیقتش منم بهت شک کردم

احساس میکنم دلیل این همه قهر و اشتی هات اینه ک خانوادت کسی رو برات انتخاب کردن یا کسی اومده تو زندگیت من ک مشکل ندارم با خوشبختیت اینو از ته دلم برات ارزو میکنم ک فقط شادیتو ببینم.چند بار بهم گفتی خودت رو بکش و این چیزا اما من حتی دلم نمیاد چیز بدی ازت تو ذهنم بگذره کاش خوشبخت باشی حتی بدون من

  • Zizi Gooloo

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی