حرف های پنهان

حرفای پنهان و...

حرف های پنهان

حرفای پنهان و...

۱ مطلب در آبان ۱۳۹۷ ثبت شده است

پیاز

يكشنبه, ۶ آبان ۱۳۹۷، ۰۹:۲۷ ب.ظ | Zizi Gooloo | ۰ نظر

شنبه هفته پیش باهم اومدیم شمال.برای کار کردن و خال برداشتن.راستش خیلی خوشحال بودم ک میخوام حداقل ۱ ماه پیش تو باشم.فقط منو تو .نه مزاحم باشه نه استرسی نه چیزی.اما واقعیتش اینه ک اخلاق هامون خیلی بد شده خیلی بحث میکنیم خیلی دعوا میکنیم😢دیروز ۵ ابان بود و تو از بیرون اومدی رفته بودی تلفن رو درست کنی بازم بوی قلیان میدادی.ی تاریخ زدم روی تلفن ک یادمون نره ک چندبن بار بهت گفتم قلیان نکش و کشیدی.خیلی باهم صحبت کردیم درباره رفتارامون اخلاق هامون.تو گفتی بخوایم اینجوری باشیم صد تا شوهر من و صد تا زن تو بگیری باز همینه قصه .یجورایی ی بن بست میخوریم.خلاصه اینکه باز بهتر بودبم .امروز مرغ درست کردم(بالاخره بعد از ۱ هفته موفق شدم😉).مرغ درست کردم گفتم برنج