حرف های پنهان

حرفای پنهان و...

حرف های پنهان

حرفای پنهان و...

رزا

دوشنبه, ۲۹ آبان ۱۳۹۶، ۰۹:۱۴ ب.ظ | Zizi Gooloo | ۰ نظر

امروز رفتیم درمانگاه فاطمیه بعدش رفتیم گنجنامه(بخوابیم)امروز چقدر ب این رزا خندیدیم.ب کلی دکترم زنگ زدیم اخرشم موفق نشدیم کاری انجام بدیم.

تو امروز رفتی ارایشگاه حسابی بهم ریخته شده بودی ها

امشب تو هستی من هستم میخندیم ولی من حالم خوب نیست.امشب کلی سر به سرت گذاشتم اما کلی اهنگ چارقد رو گوش دادم کلی هم اشک ریختم 

امشب با زهره هم صحبت کردم کلی برای امیرعلی گریه کردیم

الان گفتی ادرس وبلاگ رو بگو من گفتم خصوصیه پسر خوب😉فکر کنم میخوای قهر کنی.

حالم خوب نیست اصلا خوب نیست

قرار فردا ریش هات رو بزنی بریم عکس بندازیم،یجورایی عجله دارم میدونی چرا؟شاید دیگه نباشم.

دوس دارم این عکس رو خودم برات بگیرم شاید بشه اخرین یادگاری از من برای تو

حالم خیلی بد امشب خیلییییییییی خدایا خودت کمکم کن.

(الهی من بمیرم بشم خاطره واست) 

  • Zizi Gooloo

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی