حرف های پنهان

حرفای پنهان و...

حرف های پنهان

حرفای پنهان و...

فقط خودت

جمعه, ۱۵ دی ۱۳۹۶، ۰۱:۱۸ ق.ظ | Zizi Gooloo | ۱ نظر

امشب کلی باهم صحبت کردیم درباره ی اینکه چرا یکمی سرد شدیم تو نظراتت رو گفتی منم همینطور .داشی امشب اومده اینجا .منم ی کتکی ب حامی زدم

ی متن برات فرستادم در جوابش تو این متن رو فرستادی.بعدش گفتی من یکیشو دارم کمسرمایه ای نیست .. !


داشتن آدمهایی که حالت رابپرسند …!


ولـــــی . . .


از آن بهتر داشتن آدمهاییست که وقتی حالت را میپرسند


بتوانـــی بگویی: خـــــوب نیستم ..


.


.


 آدمهایى هستنند که وجودشان در زندگیت نور امید است…


به راستى شاهکار خلقت خدا هستند…


وجودشان تنت را گرم و ته دلت را قرص مى کند…


گاهى زبان هم در برابر تعریف تمجیدشان قاصر مى شود…


انگارى که الهه ى عشق هستند و واژه ى فرشته هم براى آنها اندک است…


  آدمهایى که براى آفرینششان باید دست به آسمان برد و خدا را شکر کرد…


.

تهران

سه شنبه, ۲۱ آذر ۱۳۹۶، ۱۲:۲۱ ق.ظ | Zizi Gooloo | ۰ نظر

امروز با حجت رفته بودی تهران.قرار شد من زنگ و اس ندم 

فقط تو خبر بدی بهم

صبح بیدار شدم کلی منتظر خبری ازت بودم ولی موفق نشدم

تا اینکه ظهری ۲بار زنگ و ۲بار اس داده بودی.

بهت زنگ زدم اولش گفتی با حجت بحثت شده و پیاده شدی واقعا باورم شد


ساعت ۵ونیم گفتی نیم ساعت دیگه حرکت میکنیم اما شد ساعت ۱۲ هم خبری ازت نشد.دقیقا ۱۲:۱۱ دقیقه اومدم داخل وبلاگ بنویسم ک نگرانتم ک زنگ زدی ک گفتی پشت پنجره ای.

امروز خیلی بهم سخت گذشت😭😭

انگار ک هیچکس توی این دنیا نبود مثل مرغ سرکنده و پریشان بودم

مامان هم مریض شده بوده اونم بردم درمانگاه قرار شد بریم رویه مبل بخریم با اقا ک دیر شده بود افتاده برای فردا صبح.

تو ک هستی همه چیز خوبه خیلیییی خوب😍😍


رزا

دوشنبه, ۲۹ آبان ۱۳۹۶، ۰۹:۱۴ ب.ظ | Zizi Gooloo | ۰ نظر

امروز رفتیم درمانگاه فاطمیه بعدش رفتیم گنجنامه(بخوابیم)امروز چقدر ب این رزا خندیدیم.ب کلی دکترم زنگ زدیم اخرشم موفق نشدیم کاری انجام بدیم.

تو امروز رفتی ارایشگاه حسابی بهم ریخته شده بودی ها

امشب تو هستی من هستم میخندیم ولی من حالم خوب نیست.امشب کلی سر به سرت گذاشتم اما کلی اهنگ چارقد رو گوش دادم کلی هم اشک ریختم 

امشب با زهره هم صحبت کردم کلی برای امیرعلی گریه کردیم

الان گفتی ادرس وبلاگ رو بگو من گفتم خصوصیه پسر خوب😉فکر کنم میخوای قهر کنی.

حالم خوب نیست اصلا خوب نیست

قرار فردا ریش هات رو بزنی بریم عکس بندازیم،یجورایی عجله دارم میدونی چرا؟شاید دیگه نباشم.

دوس دارم این عکس رو خودم برات بگیرم شاید بشه اخرین یادگاری از من برای تو

حالم خیلی بد امشب خیلییییییییی خدایا خودت کمکم کن.

(الهی من بمیرم بشم خاطره واست) 

دلم گرفته

دوشنبه, ۱۵ آبان ۱۳۹۶، ۰۲:۵۱ ب.ظ | Zizi Gooloo | ۰ نظر

از نبودنت از ندیدنت از سرد بودنت

ولی همین ک هستی همین حوالی خودش خوبه

سلام پسرم

جمعه, ۱۲ آبان ۱۳۹۶، ۰۶:۵۵ ب.ظ | Zizi Gooloo | ۱ نظر
روزی ک تو رفتی بدترین روز زندگی من توی این ۳ سال بود.چون بهت عجیب وابسته شده بودم،خودم متوجه این موضوع نمیشم ولی وقتی رفتی تازه درکش کردم
خیلی با خودم برای ازدواج کلنجار رفتم ولی واقعا دیدم نشدنیه چ من بخوام چ نخوام نشدنیه
تمام حرفام رو حضوری و با پی ام بهت گفتم 
فقط ی چیز رو نگفتم اونم این بود ک تا وقتی ک باهم بودیم خیلییی برام تلاش کردی برای خودم ،خوشحالیم،راحتبم
منم خیلی برات تلاش کردم اما مطمینم نصف نصف اون چیزی ک تو انجام دادی نبود.
ولی الان برعکس شده من برای بودنت فقط تظاهر نکردم واقعا عمل کردم
اما تو نه

...

جمعه, ۱۲ آبان ۱۳۹۶، ۰۶:۵۵ ب.ظ | Zizi Gooloo | ۰ نظر
امروز ک از سیمین برگشتیم.
نمیدونم چرا مثل همیشه منتظر پی ام ت بودم ک وقتی نت رو روشن میکنم نوشته باشی خانوم دکتر برنگشتی؟
منم مثل همیشه با اب و تاب تمام اتفاق هایی رو ک برای تعریف کردن پیش تو حفظ کردم رو دونه ب دونه برات توضیح بدم.